استرس خودش رو به شکلهای مختلفی نشون میده. با خوندن این مقاله یاد میگیرید که چطور استرس رو از هر زاویهای تشخیص بدید و بهش بپردازید.
موضوعی که شاید برای اکثر افراد قابل درک باشه اینه که اگه کسی داره غرق میشه لزوما دست و پا نمیزنه. گاهی غریزه بقا، کنترل رو به دست میگیره و باعث میشه اون فرد، با آرامش شنا کنه. با این حال، وقتی ما به طور استعاری در زندگی غرق میشیم؛ فراموش میکنیم که این اصل رو به کار ببریم.
اگه تشخیص نشانههای غرق شدن در استرس رو یادیگیریم، میتونیم رابطهمون با استرس رو تغییر بدیم و بفهمیم که چطور میتونیم به دیگران کمک کنیم.
من (نویسنده مقاله) داستانی دارم که تجسم واقعی این استرس پنهانه. وقتی که در نیمه راه پیادهروی خارج شهر (هایک) شش هفتهای بودم، یه مرد، صمیمانه با مقداری بادام بهم نزدیک شد؛ با وجود حسن نیتش، مغز من خاموش شد. از راه رفتن خسته بودم، بدنم خسته بود و در آستانه تسلیم شدن بودم و از اونجایی که در محیط ناآشنا قرار گرفته بودم؛ به شدت گوشبهزنگ و هوشیار بودم. یادمه من داشتم اون مرد رو تماشا میکردم که دستم رو گرفت و چرخوند و وقتی آجیل رو توی دستم گذاشت، یخ کردم، قلبم به تپش افتاد، بادامها رو به زمین انداختم و گریه کردم. با احساس ناتوانی و همچنان مضطرب، توی فضای بازی که میشد در صورت خطر هم از بقیه کمک خواست، بدن من فقط تهدید رو ثبت کرده بود.
با توجه به این که ما با اصطلاح Fight or Flight (بجنگ یا بگریز) آشنایی داریم؛ (واکنشی که در مواجهه با خطر، شما رو برای اقدام آماده میکنه) در واقع پنج شکل ابراز برای استرس وجود داره:
- Fight (مبارزه)
- Fly (فرار)
- Freeze (یخ زدن)
- Flop (غش کردن، سرگیجه یا جدایی از افکار)
- Fawn (کسب تأیید دیگران)
اتفاقی که برای من افتاد، ترکیبی از یخ زدن و جدایی از افکار بود. ولی چطور میتونیم این 5 مورد رو شناسایی کنیم و بهشون بپردازیم؟
Fight (مبارزه)
در حالت مبارزه، شما در حال مقابله با همه چیز هستید. سرشار از آدرنالین؛ و همزمان با افزایش ضربان قلب، افکارتون محو میشن و خون به سرتاسر بدنتون پمپاژ میشه. اگه ریسکپذیر باشید، ممکنه با احساس عمل از روی غریزه، برای نجات جون یه کودک وسط جاده بپرید. از اتفاقاتی که توی بدنتون میافته آگاه باشید و یادتون باشه که نفس عمیق بکشید. در این شرایط مهمه که بتونید بعد از موقعیت استرسزا، زمان لازم رو به این اختصاص بدید که بدنتون آروم بشه و به حالت عادی برگرده.
Fly (فرار)
مشکلات مثل چالشها نیستند که باهاشون مقابله کنیم؛ بلکه موانعی هستند که باید ازشون دوری کرد. شما احساس آسیبپذیری و تنگی نفس دارید و به طور غریزی دوست دارید که از موقعیت دوری ، فرار یا عقبنشینی کنید. ممکنه توی موقعیتهای استرسزا حواستون رو به تابلوهای خروج در محیطهای بسته معطوف کنید یا شاید حتی راههای فرارتون رو از قبل مشخص کرده باشید. اگه الگوی شما گریزه، پاهاتون رو روی زمین بذارید و عمیق و آروم نفس بکشید. به ناراحتیتون بچسبید تا بگذره. این اتفاق بهتون زمان میده تا بتونید گزینههاتون رو بررسی کنید و بفهمید برای کاهش استرس در همچین موقعیتی، به چه چیزهایی نیاز دارید.
Freeze (یخ زدن)
مثل یه خرگوش جلوی ماشین، احساس میکنید پاهاتون به زمین چسبیده. این اتفاق ممکنه زمانی پیش بیاد که شما نتونید فرار کنید و دویدن منجر به تعقیبوگریز بشه یا این که با شروع به مقابله، احتمال قرار گرفتن در خطر حمله افزایش پیدا کنه. تصمیمگیری در این حالت آسون نیست و گاهی اوقات هم نمیتونید درخواست کمک کنید چون نمیدونید دقیقا باید چه چیزی بخواهید. علاوه بر این ممکنه احساس کنید که ادراک شما هم مسدود شده و تمام انرژیتون داخل بدنتون گیر کرده. اگه این اتفاق برای شما افتاد، اجازه بدید اون احساس خالیشدن برای مدتی بمونه. بذارید اون حالت با شما بمونه و تلاش برای تغییر نکنید. ممکنه متناقضانه به نظر بیاد ولی این کار باعث میشه اون موقعیت رو از سر بگذرونید. این تکنیک ممکنه برای افرادی که روی صحنه اجرا دارن هم مفید واقع بشه. مثلا در موقعیتی که ناگهان متوجه میشن که ذهنشون رو یک فضای خالی پر کرده و یخ میزنند.
Flop (غش کردن، سرگیجه یا جدایی از افکار)
ممکنه از حال برید، احساس سرگیجه کنید یا احساس جداشدن از افکار رو تجربه کنید و مکانیزم دفاعی بدن شما این باشه که ارتباطتون رو با افکار، احساسات یا ادراک قطع کنه. این اتفاق ممکنه کوتاه رخ بده یا به مدت طولانی شما رو درگیر کنه. اگه فکر میکنید که در معرض از حال رفتن یا غش کردن هستید، در صورت امکان سعی کنید به یک نفر اطلاع بدید که مراقبتون باشه. اگه شخصی رو در وضعیت نامناسبی دیدید که از شدت اضطراب داره از حال میره، بهش اطمینان بدید که شما کنارش هستید، اون شخص در امنیته و دستتون رو به سمتش دراز کنید تا در صورت تمایل، دست شما رو بگیره. مهمه که در این موقعیت بهش اختیار بدید نه این که تحت اجبار قرار بگیره.
Fawn (کسب تأیید دیگران)
این نوع از استرس زمانی اتفاق میافته که به تهدیدی که باعث استرس میشه نزدیک میشید چون دقیقا همون چیزیه که ما رو امن نگه میداره. گاهی اوقات میتونه بهتون کمک کنه ولی در مواقع دیگه، باعث میشه وارد سناریوهایی بشید که ترجیح میدید تجربه نکنید. مثلا وقتی که در محل کار، وظایف محول شده بهتون بیش از حد توان شما هستند یا این که کسی در ظاهر دوست شماست ولی در اصل برای برآورده کردن نیازهاش به شما نزدیک شده و شما با این قضیه راحت نیستید یا میترسید باعث نارضایتی اون فرد بشید. شاید بهتر باشه که از خودتون بپرسید: بدترین چیزی که ممکنه اتفاق بیفته چیه اگه به درخواستهای این چنینی نه بگم؟
نحوه نشون دادن استرس و پاسخ دادن به تهدیدها، همیشه تحت کنترل ما نیست. اما درک این موضوع که این واکنشها روش غریزی بدن برای تامین امنیت شماست، بهتون کمک میکنه بهتر بتونید با استرس مقابله کنید.
این نوشته ترجمهای از بلاگپستِ «What are the ‘five fs’ of stress and how can we tackle them?» است که«آژانس محتوای نیمفاصله» ترجمهاش کرده است.
5 پاسخ
ممنون از این مقاله خیلی به موقع بود. توی موقعیتی هستیم که واقعا آگاهی نسبت به این موارد نیاز هست.
سلام ، استرس هر روز بارها برای همه افراد پیش میاد،ولی استرسی که باعث غش یا موارد حاد بشه همیشگی نیست و راه حل بیشتر باید برای استرس روزمره که بارها و بارها ما آدمها درگیرش هستیم باشه.
ممنون از ترجمه خوبتون و از کمکهای اینچنینی که برای ما دارید
عالی هستی هلی جون
ممنون
کوتاه و مفید