همه روزه افراد زیادی در گوگل کلمه اعتماد رو سرچ میکنن تا مطالبی درباره انواع اعتماد مالی، اعتماد کاری، اعتماد در خیریه و … رو مطالعه کنن. شاید در بین این همه موضوع، برخی از ما توجه کمتری به اعتماد به چیزی یا فردی رو سرچ کنیم. حتی برخی افرادی که از آنها کلاهبرداری شده، به روانپزشک مراجعه میکنن تا این حس بیاعتمادی رو درمان کنن.
اگه شما هم از اعتماد کردن به بقیه میترسین و نمیدونین اعتماد کار درستیه یا نه، در ادامه این مطلب حتما همراه ما باشید تا به ترس شما پایان بدیم.
چرا اعتماد کردن مهمه؟
اعتماد اساس زندگیه. اگه نتونید به چیزی اعتماد کنین، زندگی غیرقابل تحمل میشه. بی اعتمادی یه جنگ دائمی در برابر افکار عجیب و فاجعههایی هست که مدام فکر میکنیم یه روزی ممکنه اتفاق بیفتن. شما حتی بدون اعتماد نمیتونید رابطهای با دیگران داشته باشین، چه برسه به داشتن یه رابطه خوب و سالم! در واقع میزان صمیمیت شما به میزان اعتمادتون بستگی داره.
بسیاری از ازدواجها به خاطر بیاعتمادی به خیانت کشیده میشن. در این زندگی شریک زندگی نمیتونه به همسرش اعتماد کنه، برای همین یا خیانت به وجود میاد یا از هم دیگه دور میشن. حتی گاهی این بیاعتمادی تا جایی پیش میره که افراد به هم دیگه فشار میارن و هم دیگه رو مجبور به انجام برخی از کارهای اجباری میکنن.
در محل کار هم اعتماد ضروری هست. اگه در یک سازمان بین اعضا اعتماد نباشه، کارمندان به هم خیانت میکنن، به هم دیگه سو ظن دارن و با ترس فعالیتهای خودشون رو انجام میدن. اگه برای رئیسی کار میکنین که به کارمندانش اعتماد نداره، مسلما زمان برای شما سخت میگذره و حس خوبی نخواهید داشت. چون رئیس مدام شما رو بررسی میکنه، اشتباهات و بیتوجهیها رو تصحیح میکنه و مدام به شما یادآوری میکنه چه کاری انجام بدید و چه کاری رو انجام ندید. همکارانی که به هم دیگه اعتماد ندارن، مدام مراقب هستن که بقیه به اونها خیانت نکنن و همین باعث میشه که کارشون رو به طور مفید و درست انجام ندهند.
همونطور که میدونین، سازمانها همیشه در تلاش برای کاهش هزینهها هستن. همیشه به انجام کارهایی فکر میکنن که همگی از بیاعتمادی ناشی میشن. مثلا بخش حسابرسی فقط به دلیل بیاعتمادی وجود داره. شرکتها سوابق حجیمی رو حفظ میکنن، چون که به تامین کنندگان، پیمانکاران و مشتریان خودشون اعتماد ندارن. در واقع گاهی ما میبینیم که نصف کارهای اداری به این دلیل انجام میشن که سازمان به بخشهای مختلف اعتماد نداره و باید اونها رو چک کنه. چون این روزها نمیتونین به کسی اعتماد کنین.
اگه بشه بخش کوچیکی از چنین کارهای بی ارزشی رو حذف کرد، مبلغ پول زیادی برای شرکتها پسانداز میشه. ما در شرکتمون این همه اضافه کاری انجام میدیم و تازه کلی هم بار اضافه روی دوش خودمون میذاریم، فقط برای اینکه به مردم اعتماد نداریم. همیشه در حال بررسی، پیگیری و انجام کارها توسط خودمون هستیم، چون باور نداریم که بقیه این کار رو درست انجام میدن. به این فکر کنین که اگه این بیاعتمادیها وجود نداشت، چهقدر وقت اضافی در روز پیدا میکردین؟ چهقدر از فشار کاری شما از بین میرفت؟
گاهی بعضی از افراد میگن که خیلی زیاد کار میکنن و دائما تحت فشار هستن. ولی اونها کار اصلی رو انجام نمیدن و شکست میخورن، در واقع اون کار اصلی اعتماد بیشتر به دیگران هست. اونها تفویض اختیار نمیکنن، چون به افراد برای انجام کاری که ازشون خواسته شده، اعتماد ندارن. پس باید هر کار مهمی رو خودشون انجام بدهند. اونها در تمام جلسات حتی بیهود شرکت میکنن، چون به بقیه اعتماد ندارن و فکر میکنن پشت سرشون حرف میزنن. یا حس میکنن که بقیه در جلسه تصمیماتی رو میگیرن که ممکنه باب میلشون نباشه.
اونها از هر یادداشت، گزارش و ایمیل یک کپی درخواست میکنن، چون ممکنه نتونن اعتماد کنن و نمیخوان فقط ایمیل رو مشاهده کنن، پس حتما یه کپی هم لازم دارن. اونها دائما درگیر و پرتنش هستن و فقط میخوان از رقبا یا سایر بخشها اطلاع داشته باشن تا عملیات مخفیانهای رو برای تضعیف موقعیت اونها انجام بدهند.
در واقع این فشار کارِ واقعی نیست که اونها رو به سمت بعضی بیماریهای مرتبط با استرس سوق میده، بلکه عدم اعتماد به هر کسی و هر چیزی باعث میشه این افراد بیمار بشن. پس تعجبی نداره این دسته از انسانها زودتر فرسوده میشن.
پس برای داشتن زندگی بهتر، راحتتر به بقیه اعتماد کنین…
با توجه به این مثالها، منتظر نباشین که فرد مقابل این چرخه رو شروع کنه، شاید افراد دیگه منتظر هستن شما اولین حرکت رو انجام بدین. در یک عمل آگاهانه، بدون قید و شرط به حس خوب، صداقت یا احساس تعهد شخص مقابل فکر کنین و این توپ رو حرکت بدین.
ولی آیا گاهی اوقات اعتماد شما نابهجا هست؟ البته! زندگی کامل نیست و بعضی افراد قابل اعتماد نیستن. اما افزایش تمایل شما به اعتماد کردن میتونه در تعادل زندگیتون تاثیر مثبتی داشته باشه. همچنین زندگی شما رو خوشایندتر میکنه و استرستون رو کاهش میده. شما یکمی تلاش کنین و مطمئن باشین چیز زیادی رو از دست نمیدین و ممکنه بهترینها رو جذب کنین. اعتماد باید از یه جایی شروع بشه. پس از همین امروز شروع کنین و راحتتر به افراد دیگه اعتماد کنین!
راستی شما چطور؟ شما به بقیه راحت اعتماد میکنین یا نه؟ بهمون بگید که با اعتماد کردن به بقیه چه حسی به شما دست میده؟!
این نوشته ترجمهای از بلاگپستِ «The importance of trust» است که «آتوسا سالکی» ترجمهاش کرده است.
2 پاسخ
این موضوع درسته که باید به هم اعتماد کنیم ولی منی که دارم تو ایران زندگی میکنم اطراف من افراد قابل اعتماد کم شدن
وگرنه کمتر کسی دلش میخواد همه کارارو خودش انجام بده و همه فشارارو خودش تحمل کنه
در آخرم خواستم بابت هفته نامه های خوبتون تشکر کنم
و اینکه این هفته یه کم تاخیر داشت منتظرش بودم 🙏👌🌹
مطلب درستی رو اشاره کردین