تا حالا براتون پیش اومده که نتونید به خودتون اطمینان داشته باشید؟ یا مرتب از خودتون بپرسید فکرهام درسته؟ عقایدم درسته؟ تصمیمی که گرفتم واقعاً درسته؟ اگه اینجور مواقع زیاد براتون پیش میاد، ممکنه دچار خودتردیدی باشید.
خودتردیدی حالتیه که توش درباره هر حقیقتی که در مورد خودمون میدونیم مثل افکار، باورها، احساسات، تصمیمگیریها، حتی دیدمون نسبت به خودمون نامطمئنیم. خلاصه ممکنه حس کنیم ثبات نداریم و تواناییهامونو زیر سوال ببریم.
اگه زیاد دچار خودتردیدی باشیم، ممکنه توی ارزیابی تواناییهامون در نوسان قرار بگیریم؛ گاهی انتظار عملکرد بد رو داشته باشیم و یه وقتایی هم تصور کنیم میتونیم عالی باشیم. در واقع، نمیتونیم با قطعیت بگیم دقیقاً چقدر توانمندیم.
آیا دچار خودتردیدی هستید؟
برای اینکه بفهمید دچار خودتردیدی هستید یا نه، میتونید سوالای زیر رو از خودتون بپرسید:
- آیا درباره خودتون مطمئن نیستید؟
- آیا نسبت به نتیجه تلاشتون اعتمادبهنفس ندارید؟
- آیا در مورد سطح تواناییهاتون تردید دارید؟
معمولاً چگونه با خودتردیدی کنار میآییم
چون خودتردیدی حس ناخوشایندیه، معمولاً به شکل ناخودآگاه راههایی واسه مقابله باهاش در پیش میگیریم، بعضی راهها خوب و بعضیاش بد. این چند تا نمونه روشهاییه که ممکنه به کار ببریم:
- خودناتوانسازی (Self-handicapping): تو این روش، بهصورت تدافعی کاری میکنیم که دلیل شکست یا اشتباهاتمون کمتر ربطی به بیکفایتی خودمون داشته باشه. مثلاً استفاده از مواد، الکل یا اهمالکاری راهایی هستند که باعث میشن اگه شکست بخوریم، تقصیر رو گردن چیز دیگهای بندازیم. بدی این روش اینه که معمولاً خودتردیدیمونو تشدید میکنه.
- تلاش بیشازحد (Overachievement): تو این روش، انقدر بیشازحد تلاش میکنیم که احتمال شکست کم بشه. وقتی نسبت به تواناییهامون شک داریم، شاید فکر کنیم تلاش معمولیمون کافی نیست؛ پس فشار خیلی زیادی به خودمون میاریم. مشکل اینجاست که حتی اگه موفق بشیم، نمیدونیم موفقیت به خاطر توانایی واقعیمونه یا فقط به خاطر تلاش مضاعف.
- سندروم متقلب (Imposter syndrome): اینجا حس میکنیم موفقیتهایی که داشتیم، واقعاً بازتاب توانایی درونی ما نیستند. انگار فکر میکنیم شانسی یا بهخاطر شرایط خوب موفق شدیم و میترسیم نتونیم توی رقابت با بقیه دوام بیاریم. به عبارت دیگه، موفقیتمون رو میذاریم پای شانس و اقبال، نه توانایی واقعی.
چگونه بر خودتردیدی غلبه کنیم
- ارزشمندی بیقیدوشرط: سعی کنیم حسی در خودمون ایجاد کنیم که ارزش ما ربطی به چیزهای خارجی مثل رفتار آدمها باهامون، تصمیمهامون یا درآمدمون نداشته باشه.
- عشق بیقیدوشرط: خودمون رو بیقیدوشرط دوست داشته باشیم و این علاقه رو دائمی کنیم.
- رشد: صفات شخصی مثبت رو تو خودمون پرورش بدیم و نقاط قوتمون رو بیشتر بسازیم.
- استفاده از گفتوگوی مثبت درونی: با خودمون مهربونتر صحبت کنیم. جملات مثبت و امیدوارکننده به خودمون بگیم.
- عبارتهای تأکیدی: مثلاً بگیم: «من قوی و توانا هستم»، «من دارم نهایت تلاشم رو میکنم و همین کافیه»، یا «میتونم هر چیزی رو که میخوام، به دست بیارم».
همچنین میتونیم از خودمون بپرسیم:
- چطور میشه حتی وقتی شکست میخورم یا اشتباه میکنم، بازم به خودم اعتماد داشته باشم؟
- چطور میتونم حتی وقتی بقیه باهام بد رفتار میکنن یا دوستم ندارند، اعتمادبهنفسمو نگه دارم؟
با فکر کردن به این سؤالا و پرورش یه ذهنیت که ارزشمندیمون رو حفظ کنه، میتونیم نذاریم خودتردیدی جولان بده.
خلاصه مطلب
خودتردیدی میتونه حس ناخوشایندی باشه و فکرهای منفی برامون بیاره. اما خوشبختانه راههایی وجود داره که بتونیم از این حس فاصله بگیریم و با اعتمادبهنفس بیشتری به راهمون ادامه بدیم. فقط کافیه تمرین کنیم ارزش خودمونو بیقیدوشرط بدونیم، بیشتر از خودمون حمایت کنیم و با ذهنیتی مثبت جلو بریم.
این نوشته ترجمهای از بلاگپست «How to Overcome Self-Doubt» است که «آژانس محتوای نیمفاصله» آن را ترجمه کرده است.