تصور کنید که در محل کار یک پروژه جدید به شما سپرده شده. موضوعش در حوزه تخصصی شماست، ولی شامل مهارتهایی میشه که تا حالا ازشون استفاده نکردید. شروع به تحقیق در موردش میکنید تا بتونید یک برنامهای براش بچینید ولی خیلی زود احساس میکنید که گیر کردید. سریع ذهنتون پر میشه از فکرایی درباره این که آیا به ددلاین میرسید یا نه.
اگر در چنین موقعیتی قرار گرفتید، چی کار میکنید؟ اگر شما شبیه اکثر افرادی باشید که من (نویسنده متن) کوچ میکنم، احتمالا سرتون رو پایین میگیرید و با خودتون تکرار میکنید که «من باید بتونم این رو خودم تمومش کنم».
از بیرون که نگاه میکنیم، بدیهیه که در چنین شرایطی کمک خواستن از بقیه بسیار منطقیتره تا این که تنهایی رنج بکشیم و اضطراب نالازم برای خودمون ایجاد کنیم. گفتن این که «از بقیه کمک بگیر» راحته ولی به این مسئله اشاره نمیکنه که وقتی صرفا به کمک خواستن از یکی فکر میکنیم، درونمون یک جنگ اتفاق میافته. فرقی نمیکنه که در حرفهاتون چقدر قدیمی باشید، احساس ترس در هنگام صحبت با رییس، همکاران و یا تیم کاملاً معموله و میتونه باعث آزار شما بشه.
در دنیایی که برای مالکیت و ایدههای شخصی ارزش زیادی قائله، حقیقت اینه که شما باید تعادل ظریفی از فروتنی و قدرت برقرار کنید. خوشتون بیاد یا نه، نحوه کمک خواستن شما از دیگران میتونه باعث شکلگیری شخصیت شما در ذهن اونا بشه. اگر بیش از حد به دیگران متکی باشید یا فاقد تواناییهای لازم باشید، ممکنه همکاراتون به شایستگی و قابل اعتماد بودن شما شک کنند، حتی اگر فرضیات ناعادلانهای داشته باشند.
از طرف دیگه وقتی با اعتماد به نفس در خواست کنید، احتمال بیشتر وجود داره که شما رو به عنوان فردی مطمئن، عملگرا و پراگماتیک ببینند. در واقع تحقیقات نشان داده که وقتی شما درخواست کمک رو به شکل درستی ارائه کنید، افراد فکر میکنند که شما شایستگی بیشتری دارید. چرا که نشان دادید که از محدودیتهای آگاهی خودتون اطلاع دارید و برای تخصص دیگران هم ارزش قائلید.
قوی شروع کنید.
نحوه شروع مکالمه، لحن کلی صحبت رو تعیین میکنه. از جملاتی که بلافاصله درخواست شما رو تضعیف کنه و اهمیتش رو کم جلوه بده، اجتناب کنید. مثلاً از عباراتی مثل: «متأسفم که مزاحم میشم، اما…»، «ببخشید که وقتتون رو میگیرم» یا «میدونم احتمالاً خیلی سرتون شلوغه، اما…» استفاده نکنید.
با هدف مشخص و با اعتماد به نفس شروع کنید:
- دوست دارم نظر شما رو در مورد چالشی که در کارها باهاش روبهرو شدیم بدونیم.
- دارم روی فرآیند پذیرش مشتری کار میکنم و میخوام ایدههام رو به شما بگم.
- در مورد حساب Acme در یک دوراهی قرار دارم و میخواستم ببینم میتونیم درباره استراتژیهای ممکن برای ادامه کار صحبت کنیم.
تخصص آنها را تأیید کنید، بدون اینکه بر کمبودهای خود تأکید کنید.
گاهی برای فروتنی، خودمون رو دستکم میگیریم: «من واقعاً در این موضوع ضعیف هستم — اصلاً از توان من خارجه!» یا «میدونم سوالم احمقانهاس اما شما همیشه همه چی رو بلدید.» این رفتار، اگرچه نیت خوبی داره، اما میتونه تأثیر منفی بذاره و از اعتبار شما کم کنه.
بهجای تمرکز بر نقاط ضعف خود، مهارتهای طرف مقابل رو برجسته کنید:
- سابقه شما در این زمینه دقیقاً همون چیزیه که این پروژه بهش نیاز داره.
- میدونم قبلاً درخواستهای مشابهی رو مدیریت کردید، به همین خاطر شما اولین کسی هستید که به ذهنم رسید.
- متوجه شدم شما واقعاً در بخش فنی مهارت دارید. ممکنه چند سؤال از شما بپرسم؟
دقیق و مختصر باشید.
وقتی درخواست شما مبهم یا طولانی باشه، اساساً دارید از همکار یا مدیرتان میخواید دو کار انجام بده: اول، مشکل واقعی رو شناسایی کنه، و بعد، راهحلی ارائه بده. ولی وقتی با درخواست واضح و مشخص جلو میرید، بخش زیادی از این بار ذهنی رو از روی خودتون برمیدارید.
مثلاً بهجای اینکه بگید: «من با این ارائه مشکل دارم. میتونید کمک کنید؟»، بگویید: «محتوای ارائه برای هیئت مدیره رو آماده کردم، ولی درباره ترتیب اسلایدهای ۵ تا ۱۰ مطمئن نیستم. ممکنه نگاه بندازید و بگید چه ترتیبی منطقیتره؟»
توضیح دهید تاکنون چه کردهاید.
قبل از درخواست کمک، کمی تحقیق و بررسی انجام بدید. منابع موجود رو جستجو کنید، ایدهپردازی کنید، حتی اگر به نظرتون عجیب میاد.
وقتی مراحلی رو که تاکنون طی کردید به اشتراک میذارید، نقطه شروع واضحی ایجاد میکنید و بازخورد دقیقتری دریافت میکنید. همچنین اثبات میکنید که ابتکار عمل دارید و پیش از درخواست کمک، تلاش خودتون رو کردید.
نمونههایی از این رویکرد:
- درباره زمانبندی پروژه، سه سناریوی ممکن بر اساس منابع فعلی طراحی کردم. هر کدوم مزایا و معایب خوش رو داره. میتونیم درباره گزینه واقعبینانهتر صحبت کنیم؟
- دارم روی بهینهسازی استراتژی دیجیتالمون کار میکنم. تحلیل رقبا رو انجام دادم و چند ایده برای بهبود دارم. قبل از اعمال تغییرات، دوست دارم نظر شما رو بدونم.
- در حال بررسی مشکلات ریزش مشتری هستم. نظرسنجیها رو بررسی کردم و یک الگو بهنظر میاد، اما مطمئن نیستم چطور باید مرتبشون کنم. امکانش هست فردا یه زمان اختصاصی برای این موضوع داشته باشیم؟
درخواست مشورت کنید.
گاهی بهتره درخواست رو به شکل تمایل به یادگیری یا جستجوی راهنمایی مطرح کنید. تحقیقات نشان داده وقتی کسی یکبار به شما کمک کنه، احتمال بیشتری داره که دوباره این کار رو انجام بده، چرا که کمک کردن باعث میشه احساس خوبی نسبت به خودش پیدا کنه.
بهجای «میتونید در این مورد کمک کنید؟»، بگویید: «دوست دارم بدانم چطور با این نوع مشکلات برخورد میکنید. ممکنه فرآیند فکریتون رو توضیح بدید؟»
این روش، هم بر ارزش تخصص اونها تأکید داره و هم نشان میده که هدفتون فقط حل سریع مشکل نیست، بلکه میخواید یاد بگیرید.
به خاطر داشته باشید، بیشتر افراد از این که دانستههاشون مفید واقع بشه، لذت میبرن. همچنین، درخواست کمک با اعتمادبهنفس، نهتنها بر دیدگاه دیگران نسبت به شما تأثیر مثبت داره، بلکه برداشت شما از خودتان رو هم تغییر میده. بهمرور زمان، به قضاوت خودتان اعتماد بیشتری پیدا میکنید، چالشها رو بهعنوان معماهایی قابلحل میبینید و حتی در شرایط سخت، احساس توانمندی و کنترل بیشتری خواهید داشت.
این نوشته ترجمهای از بلاگپست «How to Ask for Help Without Making Yourself Look Bad» است که «آژانس محتوای نیمفاصله» آن را ترجمه کرده است.