بدون خودآگاهی نمیتونید رهبر خوبی باشید. خودآگاهی در شخصیتهای قوی ریشه میکنه و به ما توانایی میده تا بتونیم با احساس هدفمندی، اعتمادپذیری، پذیرابودن و اعتماد رهبری کنیم و علاوه بر این موفقیتها و شکستهامون رو تفسیر میکنه. خودآگاهی با ارائه درک بهتری از خودمون، بهمون اجازه میده بفهمیم بیشتر از هرچیزی، به دنبال چی در دیگران هستیم تا ضعفهای خودمون رو در رهبری کردن جبران کنیم.
سوال اینجاست که چطور میتونیم خودآگاهی رو پرورش و توسعه بدیم؟ راههای زیادی برای انجام این کار وجود داره. در ادامه پنج مورد از روشهایی رو توضیح میدیم که بهتر از بقیه جواب دادن.
مدیتیشن کنید
بله مدیتیشن! اغلب مردم میدونن که مدیتیشن تمرینی برای بهبود لحظه به لحظه آگاهی شماست. اغلب حالتهای مختلف مدیتیشن با تمرکز و درک ساده از دم و بازدم شروع میشه. اما نیازی نیست که تشریفات خاصی داشته باشن. شفافیت ذهن میتونه از لحظههای منظم درنگ و تامل به وجود بیاد. اگر بخوام از تجربه شخصیم بگم (تجربه شخصی نویسنده مقاله)، من سعی میکنم معمولا قبل از خواب، با چندثانیه تمرکز روی تنفسم و گاهی حتی با کمک یکی از اپلیکیشنهایی که برای کمک در این زمینه طراحی شدهاند، آگاهی بیشتری به دست بیارم. در طول این مدیتیشنها از خودم تعدادی سوال میپرسم. مثلا:
- برای رسیدن به چی تلاش میکنم؟
- من چه روشی رو اعمال کردم و جواب گرفتم؟
- چه کاری انجام میدم که سرعتم رو پایین میاره؟
- برای تغییر چه کار کنم؟
اما متداولترین شکل از مدیتیشن که تمرین میکنم، انجام کارهای به ظاهر پیش پا افتاده است که باعث میشه به درجهای از آرامش برسم. مثل شستن ظرفها، رسیدگی به باغچهام و گذروندن صبحهای شنبه به نوشتن در موزه هنرهای زیبای بوستون، وقتی که منتظرم کلاس نقاشی پسرم تموم بشه.
برنامهها و اولویتهای کلیدی خودتون رو بنویسید
یکی از بهترین راهها برای افزایش خودآگاهی اینه که کارهایی که میخواهید انجام بدید رو یادداشت کنید و پیشرفتتون رو تحت نظر داشته باشید. برای مثال آقای Warren Buffet (سرمایهگذار آمریکایی) به بیان دقیق دلایل سرمایه گذاری به موقع معروفه. نوشتههای این فرد به عنوان یک سند تاریخی بهش کمک میکنه که بتونه ارزیابی کنه و بفهمه که آیا میتونه نتایج آینده رو قضاوت کنه یا فقط باید اونها رو شانس در نظر بگیره.
آقای Li Lu (سرمایهگذار آمریکایی) یکی از رهبران تظاهرات دانشجویی میدان Tiananmen بود (تظاهراتی که در اون صدها هزار دانشجو به وضعیت اقتصادی چین اعتراض میکردند.) و امروز یک سرمایهگذار بسیار محترمه. این فرد یک بار درباره تمرینی با من صحبت کرد که سالها با الهام از بنجامین فرانکلین انجام داده بود. اون به من گفت: «فرانکلین «ترازنامهای» از داراییها و بدهیهایی از خصوصیات شخصیش نگهداری میگرد. با توجه به نقاط قوت جدیدش که معتقد بود میتونه از شخص دیگری یاد بگیره و مشخص کردن نقاط ضعفش، بهتر میتونست ارزیابی کنه که آیا «ارزش خالص» شخصیتش در طول زمان داره افزایش پیدا میکنه یا نه.»
تستهای روانسنجی انجام بدید
من و همکارانم در کتاب Heart, Smarts, Guts and Luck یک «آزمون استعداد کارآفرینی» ساده طراحی کردیم تا بفهمیم کدوم ویژگی خوانندگان بیشتر توی ایجاد کسبوکار در زندگی موثره. از شناختهشدهترین تستها توی این زمینه Myers-Briggs و Predictive Index هستند اما هدف همه این تستها ارائه داده برای افزایش خودآگاهیه. نکته مشترک طراحی همه این تستها اینه که پاسخدهندگان رو وادار کنه تا مجموعهای از صفات یا ویژگیهایی رو در نظر بگیرند که دقیقترین توصیف رو نسبت به بقیه داره. در نسخه تست خودمون که میتونید اون رو به صورت رایگان توی سایت http://www.hsgl.com انجام بدید، از افراد میخواهیم که بین مجموعه سوالاتی دوتایی، انتخابی اجباری داشته باشند. مثلا: آیا موفقیت شما با تجزیه و تحلیل به بهترین وجه ممکن توصیف میشه یا با غرایز؟ آیا بیشتر با اشتیاق و علاقه انگیزه پیدا میکنید یا با عمل؟ فکر کردن در این نوع سوالات که بهشون مبادله اجباری میگیم، به شرکت کنندگان کمک میکنه تا شخصیت واقعی خودشون رو بهتر درک کنند.
از دوستان قابل اطمینانتون بپرسید
هیچ کدام از ما به طور کامل از نحوه برخوردمون با دیگران آگاه نیستیم. ما باید به بازخوردهای افراد همسن و سال، دوستان و مربیانمون تکیه کنیم. برای این که دوستانتون صادقانه به شما بازخورد بدن، وقتهایی که به دنبال نظر صادقانه، انتقادی و عینی هستید، بهشون اطلاع بدید. کاری کنید که دوست یا همکارتون برای بازخورد دادن به صورت غیررسمی اما مستقیم و صادقانه، احساس امنیت داشته باشه. این کار میتونه شبیه به همچین چیزی باشه: «ببین، راستش من به عنوان یک دوست از تو میخواهم که با من در این باره روراست باشی لطفا. باشه؟»
یک استراتژی دیگر اینه که از دوستانتون بخواهید زمانی که رفتاری ازتون سر میزنه که میدونید میخواهید تغییرش بدید، بهتون گوشزد کنند. به عنوان مثال: «ببین من میدونم که همیشه میخواهم از خودم بگم و داستانهای خودم رو در هر مکالمهای تعریف کنم، اما به من لطف کنید و هربار این کار رو انجام دادم، ترجیحا با احتیاط، بهم بگید تا بتونم یاد بگیرم که این کار رو انجام ندم.»
به طور منظم در محل کار بازخورد بگیرید
علاوه بر درخواستهای غیررسمی و چندوقت یکبار، از دوستان و خانواده، از فرآیندها و مکانیسمهای رسمی در محل کارتون استفاده کنید. اگر هیچکدوم در دسترس نیستند، ببنیید آیا میتونید حلقههای بازخورد رسمی بیشتری رو پیادهسازی کنید؟ بازخوردهای سازنده و رسمی به ما این امکان رو میدن که نقاط قوت و ضعف خودمون رو .بهتر ببینیم. البته با شرط این که کار به خوبی انجام بشه در شرکت سرمایه گذاری خطرپذیر خودم، Cue Ball، شروع به تشویق بنیانگذاران کارآفرین کردیم تا بتونیم یک فرآیند رسمی و سالانه بازخورد ۳۶۰ درجه رو انجام بدیم و در زمینههای مختلف شایستگی و سبک افراد بازخورد ارائه بدیم.
راه حل بازخورد رسمی و موثر اینه که اول: یک فرآیند داشته باشید و دوم: یک مدیر موثر داشته باشید. مورد دوم یا به افراد موثر در منابع انسانی داخلی نیاز داره یا به روی آوردن به تسهیلگران و مشاوران خارجی. ما رویکرد افراد خارجی رو هم در شرکتهای کوچک و هم در شرکتهای بزرگ موثر میدونیم. چون این افراد بدون قضاوت قبلی یا سلسله مراتب، این کار رو انجام میدن. بعد از تکمیل فرآیند بازخورد، مهمه که همه افرادی که درگیر این موضوع هستند، با نوشتن نکات مهم و برداشت شخصی خودشون درباره این مسئله فکر کنند و این که به نقاط قوتی که انتظارش رو نداشتند یا نقاط ضعفی که در نقطه کور قرار داشتند توجه کنند.
در نهایت، همه ما خواهان خودآگاهی هستیم. بدون خودآگاهی هرگز نمیتونیم کاملا موثر رهبری کنیم. فقط با خودآگاهیه که میتونیم به حالت self-congruence نزدیک بشیم. «همسانی با خود» یعنی هرچیزی که میگیم، فکر میکنیم و احساس میکنیم دارای ثباته. (self-congruence به میزان تطابق یا عدم تطابق بین ادراک یک فرد و تصوری که از خودش داره اشاره میکنه.) ایجاد خودآگاهی یک تلاش مادامالعمره و هرگز تمام نمیشه. ولی این پنج روش عملگرایانه بهتون کمک میکنه تا در مسیر سریعتر حرکت کنید و جلوتر برید.
این نوشته ترجمهای از بلاگپستِ «Five Ways to Become More Self-Aware» است که «آژانس محتوای نیمفاصله» ترجمهاش کرده است.