به مرور زمان، گامهای کوچک به تغییرات بزرگ منجر میشوند.
آیا در طول زندگی خودتون در دستیابی به اهدافتون شکست خوردید؟ به این دلیل که حس میکردید چیزی در مغزتون وجود داره که مانع شما میشه؟ میل طبیعی مغز انسان اینه که به تهدیدات با احساس ترس پاسخ بده و این میتونه همون چیزی باشه که مانع شما میشه.
وقتی مغز چیزی رو تهدید برداشت میکنه، آمیگدال (ناحیهای از مغز که مسئول درک و تصور ما از پرخاشگری، ترس و واکنش به اونهاست) واکنش بجنگ، بگریز یا ثابت بمون (fight-flight or freeze) رو از خودش نشون میده که ما رو وادار به استقامت، فرار یا فلج شدن میکنه. یک میلیون سال پیش، بزرگترین تهدیدها برای ما شیر غار یا خوک هیولا بود اما امروزه وجود کووید ۱۹، فکر درخواست از کسی برای قرار عاشقانه یا حتی یک هدف خیالی هم میتونه تهدید به شمار بیاد.
رسیدن به هدف مستلزم تغییره و تغییر هم عدم قطعیت و تهدید بالقوه رو همراه خودش داره. ما از تهدید دست نیافتن به اهدافمون میترسیم، از تغییراتی در زندگی خودمون میترسیم که در نتیجه دستیابی به اهدافمون به وجود میان و همانطور که رابرت مورر (Robert Maurer) در کتابش «یک قدم کوچک میتواند زندگی شما را تغییر دهد: روش کایزن» مینویسه: ما از این که ممکنه در مسیر جستجوی خوشبختی به اهدافی برسیم و همچنان ناراضی باشیم میترسیم. فلسفهای به نام کایزن وجود داره که به ورزشکاران المپیک، سازمانهای چندملیتی میلیارد دلاری و افراد عادی کمک کرده تا بر ترسی که مغز در پاسخ به اهداف ایجاد میکنه، غلبه کنند. کمی قلق داره. بیاید یاد بگیریم که کایزن به چه معناست:
«کایزن» یا Kaizen، کلمهای ژاپنی به معنای بهبود مستمره. کایزن از یک استراتژی به نام آموزش در صنعت یا Training Within Industry (TWI) میاد که ایالات متحده در طول جنگ جهانی دوم از اون برای ساخت سریع تجهیزات نظامی استفاده کرد که در نهایت منجر به پیروزی در جنگ شد. تجهیزات جنگی باید با سرعتی طوفانی تولید میشد تا به خارج از کشور فرستاده بشه. نیروی انسانی، زمان یا امکانات کافی برای کارخانههای جنگی تماموکمال وجود نداشت و به همین دلیل، ایالات متحده مجبور شد از هرچیزی که در اختیار داره استفاده کنه.
سازمانهای سراسر کشور برای TWI آموزش دیدند تا به جای تلاش برای ایجاد تغییرات گسترده و بنیادی، بتونن با استفاده از منابع موجود، پیشرفتهای کوچکی رو فورا ایجاد کنند. مدیران تشویق شدند تا از کارمندان سطح پایینتر بپرسند که به نظر اونها چه چیزی کارشون رو کارآمدتر و سازندهتر میکنه و باعث بهرهوری بیشتر شغلشون میشه؟ چون موقع جنگ زمانی برای درگیریهای قدرتی داخلی وجود نداره. و این روش جواب داد.
بعد از جنگ جهانی دوم، ایالات متحده به ژاپن کمک کرد تا اقتصاد خودش رو با همان فلسفه آموزشی بهبود چیزهای کوچک برای بهبود مستمر، بازسازی کنه. مدیران ژاپنی آموزشدیده در TWI، دانش و اشتیاق خودشون رو در قالب کایزن، به شرکتها بازگردانند. پس از مدت کوتاهی، شرکتهای ژاپنی مثل تویوتا توانستند با پیشرفتهای کوچک و مستمر به غولهایی در صنعت خودشون تبدیل بشن.
چطور میتونیم از فلسفه کایزن برای اعمال تغییر و دستیابی به اهدافی که در حال حاضر برای خودمون تعیین کردیم، استفاده کنیم؟ ترفند اینه که اهدافمون رو اینقدر کوچک و بیسروصدا تعیین کنیم که آمیگدال ما بیدار نشه و پاسخ بجنگ-بگریز یا فریز (ثابت بمون) رو آغاز نکنه.
هرچند که خود کمالگرای ما ممکنه از این که اهداف کوچکی تعیین کردیم، ناراضی باشه اما این اهداف کوچک در واقع اینقدر برای مغز ما بیخطر و بیضرر به نظر میرسند که میتونیم بدون نگرانی از این که ترس مانع ما بشه، به پیشرفت خودمون ادامه بدیم.
در ادامه چند نمونه از تبدیل اهداف رو آوردیم که با استفاده از اونها میتونید از آمیگدال مغز خودتون به شکلی موفقتر اجتناب کنید تا دیگه به خاطر ترس مغزمون از اهداف بزرگ، فرسوده نشیم:
- باید بیشتر ورزش کنم: امروز ۱۰ ثانیه دور خانه قدم بزنید.
- باید بیشتر مطالعه کنم: یک جمله از کتاب رو بخونید.
- من میخواهم روزی ۳۰ دقیقه مدیتیشن کنم: به اندازه یکبار نفس کشیدن مدیتیشن کنید.
- باید زودتر بیدار بشم: زنگ ساعت خودتون رو طوری تنظیم کنید که یک دقیقه زودتر از همیشه شما رو بیدار کنه.
- واقعا مهمه که برای برخی از شغلها رزومه بفرستم: یکی از کارهایی که ممکنه دوست داشته باشید انجام بدید رو بنویسید و فردا، یک شغل دیگر رو به لیست خودتون اضافه کنید.
کوچک بودن این اهداف به خاطر اینه که نتونن مغزتون رو بیدار کنن و مغزتون دخالتی انجام نده. همیشه بهمون یاد دادند که تغییر از ایجاد توقعات بالا برای خودمون ناشی میشه. ما یک هدف رویایی تعیین میکنیم، حتی شاید اون رو یادداشت کنیم و قصد داشته باشیم در شش ماه آینده به اون برسیم. شاید تصمیم بگیریم با تغییر ناگهانی و دست کشیدن ناگهانی از کاری، عادت بدی رو ترک کنیم. حتی در فرهنگ مصرفکننده هم ما فرض میکنیم که محصولات جدید رادیکال، باعث نوآوری واقعی میشن. استراتژی تغییر افراطی و رادیکال شاید در مواقعی بتونه کارساز باشه اما به ازای هر هدفی در سراسر جهان که از این طریق به دست بیاد، ۱۰ هدف دیگه وجود داره که بهش نمیرسیم و سال بعد باید دوباره براش تلاش کنیم.
پس از همین امروز شروع کنید. سعی کنید کوچکترین هدف رو برای بهبود چیزی که دوست دارید بهبود پیدا کنه انتخاب کنید و هر روزِ این هفته رو به انجام دادنش اختصاص بدید. هدفی که تعیین میکنید باید اینقدر کوچک و ساده باشه که رسیدن بهش هیچ کاری نداشته باشه. هفته بعدی، یک کمی بیشتر به اهداف روزانه خودتون اضافه کنید. (مثلا یک دقیقه یا یک مورد جدید به هدفتون اضافه کنید) و این کار رو برای یک هفته دیگه ادامه بدید. هر روز به طور مداوم در حال بهبود باشید و مسیرهای عصبی جدید بسازید چرا که آمیگدال شما عاقل نیست و گول میخوره. در فرهنگی که برای همهچیز راهکارهای رفع مشکل سریع وعده داده میشه، روش کایزن یک راهکار سریع نیست، بلکه خود تغییره.
این نوشته ترجمهای از بلاگ پست «Prevent Fear From Holding You Back» است که «آژانس محتوای نیمفاصله» آن را ترجمه کرده است.
2 پاسخ
درود بر هلی عزیز
مثل همیشه مفید و ناب