از زمانی که یادمونه، اعتقاد بر این بود که مغز پس از ورود به بزرگسالی به همان شکل باقی میمونه و قادر به تغییر یا رشد بیشتر نیست.
اما این باور نادرسته.
Neuroplasticity (انعطافپذیری عصبی) به این ایده اشاره داره که ساختار عصبی مغز ما میتونه در ساختار و اتصال دچار تغییر بشه.
نوروپلاستیسیته توسط دانشمند علوم اعصاب، Jerzy Konorski یرزی کورنوسکی، در سال ۱۹۴۸ ابداع شد و حتی در اوال دهه ۱۹۰۰ توسط پدر علوم اعصاب مدرن، سانتیاگو رامون Santiago Ramón تحت عنوان «پلاستیسیته عصبی» معرفی شد. انعطافپذیری عصببی بر خلاف این باور است که مغزها پس از رسیدن به یک سن مشخص، یکسان باقی میمانند.
تجربه چگونه مغز ما را تغییر میدهد؟
در هر سنی که هستیم، تجربیات جدید میتونند اثری عمیق و ماندگارتر از تصور ما در مغز باقی بگذارند.
چه تجربیات منفی و چه تجربیات مثبت. دههها تحقیق و مطالعه نشان میده که مغز ما چطور از چیزهایی مثل استرس، اضطراب و تجربیات این چنینی دچار تغییر میشه.
در واقع، خانوادهای از پروتئینها به نام گیرندههای Toll وجود دارند که در سیستم ایمنی بدن ایفای نقش میکنند. این گیرندهها به مغز هم کمک میکنند تا ساختار خودش رو در پاسخ به تجربه تغییر بده.
محرکهای منفی مثل استرس میتونند بیشتر از چیزی که فکر میکنیم بر مغزمون تاثیر بگذارند. وقتی استرس مزمن رو تجربه میکنیم، میتونه باعث التهاب در سراسر بدن بشه و با مکرر بودن این اتفاق، به مغز نفوذ کنه. میزان بالای استرس در واقع منجر به التهاب مزمن میشه که میتونه اثرات نامطلوبی رو بر مغز داشته باشه و در نتیجه باعث کاهش انگیزه، چابکی ذهنی و ارتباطگیری میشه.
علاوه بر اینها، استرس مزمن میتونه میزان بالایی از کورتیزول رو تولید کنه. یعنی هورمونی که بر هر اندام و بافت بدن تاثیر میگذاره و در درجه اول پاسخ بدن شما رو به استرس، تنظیم میکنه. با این حال، اگر سطح کورتیزول برای زمانی طولانی بالا باشه، ممکنه با ایجاد اختلالات خلقی و کوچک شدن هیپوکامپ (مرکز یادگیری در مغز)، تاثیر منفی بر شما داشته باشه.
چگونه میتوانیم نوروپلاستیسیته را تقویت کنیم؟
اما لازم نیست که مغز ما فقط با تجربیات منفی تغییر رو تجربه کنه.
همانطور که قبلا گفتیم، نوروپلاستیسیتی چیزی نیست که یکهو اتفاق بیفته.
شواهد زیادی وجود داره که نشون میده محیط میتونه بر نحوه تحریک مغز ما تاثیر بگذاره. این مورد مخصوصا در دورههای کودکی و نوجوانی صدق میکنه. هرچقدر بیشتر خودمون رو در محیطهایی با محرکهای مثبت احاطه کنیم، شانس رشد مثبت مغزمون در جهت بهتر شدن هم افزایش پیدا میکنه.
برخی از راههای بهبود نوروپلاستیسیته مغز شامل موارد زیر هستن:
کاوش و تجربه چیزهای جدید
مغز ما هر زمان که چیزهای جدیدی رو تجربه میکنیم، ارتباطات جدیدی رو شکل میده و ارتباطات قدیمی رو تقویت میکنه. مطالعاتی انجام شده که بر اهمیت تجربههای جدید بر تقویت یادگیری تاکید داره. تجربیات میتونند مغز ما رو مرتب و بازآرایی کنند و بهمون کمک کنند تا با دنیایی که همیشه در حال تغییره سازگار بشیم. به عنوان مثال، مطالعات نشان دادند که سفرکردن محیط اطراف ما رو ارزشمندتر میکنه که باعث میشه مغز ما نظم و رشد بیشتری رو تجربه کنه.
به گفته پل نوسبام Paul Nussbaum، عصبروانشناس بالینی از دانشگاه پیتسبورگ: «وقتی مغزتون رو در معرض محیطی تازه و پیچیده یا جدید و دشوار قرار میدید، مغز به معنای واقعی کلمه واکنش نشان میده.»
یادگیری نواختن ساز
نواختن ساز به تقویت توانایی شناختی و تقویت ارتباطات در سراسر مغز کمک میکنه. تحقیقات نشون میدن که با نواختن یک ساز، شنیدن و تفسیر صداهای منحصر به فرد رو یاد میگیریم و با اتصال نیمکره چپ و راست، مسیر عادی ارتباطات عصبی رو دوباره سیمکشی میکنیم. در نتیجه، مغز ما توانایی داره که اطلاعات پیچیده رو از طریق ارتباط دقیقتر بین اجزای حرکتی، حسی، شنوایی، بصری و احساسی در سیستم عصبی، پردازش کنه. مطالعات نشان دادند که کودکانی که در سن پایین، نواختن ساز رو تمرین میکنند، میلینسازی بیشتری دارند ( میلین وظیفه افزایش سرعت ترارسانی پیامهای عصبی در طول رشتههای عصبی و نگهداری از سلولهای عصبی را به عهده دارد.) و همچنین میزان بیشتری از ماده سفید در مغز افرادی که به طور منظم ساز میزدنند پیدا میشه.
یادگیری یک زبان خارجی
هرچقدر زبانهای بیشتری بلد باشید، مغز شما بزرگتر میشه. در یک مطالعه در سال ۲۰۰۹، کودکان تکزبانه با کودکانی که دوزبانه بزرگ شده بودند مقایسه شدند. محققان متوجه شدند که کودکان دوزبانه کنترل شناختی بیشتری دارند. علاوه بر این، مطالعهای دیگر نشان داد که بزرگسالانی که به دوزبان یا بیشتر تسلط داشتند، در آزمونهای تمرکز و توجه عملکرد بهتری نسبت به افراد تکزبانه داشتند. کودکان چندزبانه عملکرد بهتری در هوش عمومی و خواندن نیز نشان دادند.
مطالعه منظم
مطالعه نه تنها راهی برای کاهش استرس به شمار میره، بلکه یک سرگرمیه که تمرکز، حافظه و قدرت کلی مغز رو افزایش میده. محققان مرکز علوم اعصاب دانشگاه Emory فهمیدند که وقتی مطالعه میکنیم، ارتباط بین ناحیهای از مغز ما که با دریافت زبان مرتبطه (قشر تمپورال چپ) تقویت میشه. علاوه بر این، مطالعات بیشتر در دانشگاه Carnegie Mellon هم نشان میده که مطالعه کودکان به ایجاد ماده سفید بیشتر در مغز کمک میکنه به باعث بهبود ارتباطات میشه.
خلاقیت داشتن
مطالعات نشان دادند که خلق هنر، از طراحی تا نوشتن، میتونه به افزایش خلاقیت در مغز کمک کنه. فعالیتهای خلاقانه نه تنها به تقویت ارتباطات در مغز شما کمک میکنند، بلکه برای کمک به بهبود عملکرد و تواناییهای شناختی کلی، مسیرهای عصبی جدیدی هم میسازند. تحقیقات به ما نشان دادند که با تفکر انشعابی بیشتر، تغییرات در قشر کمربندی قدامی پشتی یا dorsal anterior cingulate cortex، قشر جلوی پیشانی جانبی پشتی dorsal lateral prefrontal cortex و مناطق خلقی مغز یا posterior brain regions قابل مشاهده هستند. علاوه بر این، بعد از تمرینهای فعال در این روش از تفکر، حجم ماده خاکستری افزایش پیدا میکنه.
ورزش کردن
در مفید بودن ورزش شکی نیست. همه ما این واقعیت رو میدونیم. اما جدای از بهبود سلامت جسمی و روانی، ورش منظم میتونه جلوی از دست دادن نورونها در مناطقی مثل هیپوکامپ مغز رو بگیره و به بهبود حافظه کمک کنه. مطالعات نشان دادند که ورزش بر ساختارهای عصبی فیزیولوژیکی مغز تاثیر مثبت داره و از زوال شناختی جلوگیری میکنه.
این نوشته ترجمهای از بلاگ پست «Neuroplasticity Explained: How New Experiences Change Your Brain» است که «آژانس محتوای نیمفاصله» آن را ترجمه کرده است.