فرقی نمیکنه که شما اون شخصی باشین که رابطه رو تموم میکنه یا اون شخصی که پارتنرش بهش میگه رابطهشون تمومه، در هر حالت پایان یک رابطه واقعاً دردناکه.
اگر شما اون شخصی هستید که تصمیم به پایان دادن رابطه گرفتید، سوگواری شما برای پایان رابطه قبل از پایان یافتنش شروع میشه.
اما برای پارتنرتون سوگواری احتمالاً تا زمانی که اون «مکالمه پایانی» رو داشته باشین، آغاز نمیشه.
سوزان الیوت بخشهای معمول سوگواری رو به ۳ مرحله اصلی تقسیم کرده. با دونستن این مراحل بهتر درک میکنیم که در هنگام سوگواری برای پایان رابطه، چه داره بر سرمون میاد.
البته گذروندن این ۳ مرحله به صورت خطی نیست. بلکه ممکنه بارها به عقب و جلو برید و یک سری چرخهها رو تکرار کنید. این اتفاقات تا زمانی که کامل بپذیرید که رابطهتون پایان یافته و دیگه هیچ حسی برای پارتنر سابق خودتون نداشته باشید، ادامه دارن.
مهمترین نکته اینه که تو این مدت سوگواری با خودتون مهربون باشید و به خودتون زمان بدید تا همه احساساتتون رو درک کنید و بتونید اونا رو با دوستای صمیمیتون به اشتراک بذارید. همچنین میتونید اونا رو برای خودتون در یک دفترچه بنویسید یا این که با یک تراپیست متخصص در زمینه رابطهها صحبت کنید.
چه کار نباید کرد
بسیاری از افراد به اشتباه فکر میکنن که تو این مدت باید خودشون رو مشغول نگه دارن. بیشتر وقتشون رو صرف کار میکنن یا این که بیشتر الکل مینوشن، بیشتر خرید میکنن و به سراغ این نوع حواسپرتیها میرن. اما این کار صرفاً دوره رنج شما رو طولانیتر میکنه. اگر به احساساتتون اجازه بروز ندید و اونا رو نادیده بگیرید، به این ضربه روحی خودتون زنجیر میشید و امکان عبور کردن (Move on) براتون به وجود نمیاد.
مرحله ۱ – شوکه شدن و ناباوری
شوکه شدن
اگر شما اون فردی هستید که باهاش بهم زدن و فکرشو نمیکردین اینجوری بشه، ممکنه تا مدتها احساس کنید که با مشت به شکم شما زدن و شوکه باقی بمونید. ممکنه احساس کنید که در یک خلأ گم شدید و تنهایید.
گاهی اوقات در زمانی که شما شوکه هستید، ذهنتون میخواد خاموش شه تا برای چند لحظه هم که شده واقعیت رو حس نکنه. اما این اتفاق خیلی زود از بین میره و با موج دیگری از احساسات روبهرو میشید.
ناراحت و ویرانی
فرقی نمیکنه که رابطه شما ناگهانی تموم بشه یا با قصد قبلی. در هر دو حالت هر دو نفرِ شما یک چیزی رو از دست میده که باعث غم، ناامیدی و ویرانی میشه.
به هر حال شما تمام زمان، انرژی و احساساتی رو که پای این رابطه ریخته بودین رو از دست دادین. تمام امید و رویاهای داشتن یک زندگی مشترک با خوشبختی رو از دست دادین. شما هویت خودتون به عنوان یک زوج رو از دست دادین و دیگه نمیتونید کارهای معمول دونفرهتون رو انجام بدین. همچنین ممکنه خانواده یا دوستان مشترک رو هم از دست بدین.
صدمه دیده و طرد شده
اگر شما اون کسی هستید که باهاش بهم زدن، معمولاً حس صدمه دیدن و طرد شدن دارید و حتی ممکنه احساس تحقیر یا شرمندگی هم بکنید و گاهی هم ممکنه به بیحسی برسید.
سعی نکنید این احساسات رو از بین ببرید. هرچند ممکنه اولش کنار اومدن با این احساسات سخت باشه، اما هر چی جلوتر برید آسونتر میشه. هر چی بیشتر احساساتتون رو قبول کنید و بروز بدین، اون احساسات کمتر با شما میمونن. یادتون نره که تو این پروسه با خودتون مهربون باشید.
در این مرحله ممکنه به خودتون بگید که این پایان رابطه موقتیه و خیلی زود دوباره به هم برمیگردید. اما این میتونه برای شما یه تله باشه و به جای این که برای از دست دادن رابطه سوگواری کنید، شما رو در بازی انتظار نگه میداره.
بنابراین به جز زمانی که هر دوی شما به صراحت در مورد بازگشت به هم صحبت کرده باشید، بهتره که روند رهاسازی عاطفی خودتون رو ادامه بدین.
مرحله ۲ – احساسات قوی، مرور و رها کردن
ویرانی
زمانی که از شوکه بودن دربیاید، معمولاً با حسهای قویِ غم و ویرانی روبهرو میشید. اگر رابطهتون به خاطر خیانت پارتنر شما به پایان رسیده یا این که متوجه دروغگوییش شدید یا به هر نحوی شما رو آزار داده، احساس ویرانی در شما بیشتر میشه.
درد دلشکستگی میتونه خیلی غیر قابل پیشبینی باشه و زمانی که دارید تجربهاش میکنید براتون سورئال باشه. چرا که از همه آدمای دیگه جدا میشید و کوچکترین کارها هم براتون تبدیل به سختترینها میشه.
شدت احساساتتون ممکنه ترسناک به نظر بیاد اما یک مرحله کاملاً نرمال در سوگواریه.
در این دوره شاید لحظات خیلی سختی رو تجربه کنید، اما خوشبختانه سوگواری شما تا ابد ادامه نداره.
نشخوار فکری
در این مرحله، نشخوار فکری در مورد رابطهتون با پارتنرِ سابق کاملاً نرماله و میتونه یک مرحله سالم از التیامِ شما باشه. ذهن شما ممکنه مدام در حال فکر کردن به رابطهتون باشه و چیزهای بد و خوب رابطه رو به خاطر بیاره و سعی کنه یه منطقی از توش دربیاره.
گیج و بههمریخته
شما ممکنه حس گیجی و بههمریختگی هم داشته باشید که کاملاً نرماله. ممکنه خوابیدن براتون سخت بشه یا برعکس، خوابتون زیاد بشه. ممکنه اشتهاتون رو از دست بدین. ممکنه از لحاظ ذهنی احساس پراکندگی و شلوغی کنید.
در این مرحله به خودتون اجازه بدین که از هم بپاشین. اگر از حافظهتون رنج میبرید، به خاطرش به خودتون سخت نگیرید. با خودتون مهربون باشید. شما در حال سوگواری هستید و الان اون زمانیه که باید با خودتون مهربون باشید.
خشم و عصبانیت
شما ممکنه با احساس خشم و عصبانیت هم روبهرو بشید که کاملاً طبیعیه چون یک چیزی از شما گرفته شده. با این حال باید بدونید که خشمتون رو چطوری مدیریت کنید.
سرکوب کردن خشم کار سالمی نیست. مطمئناً شما افرادی رو میشناسید که همیشه در حالت بدی قرار دارن و عصبیان. این اتفاق وقتی میافته که شما سعی میکنید خشم خودتون رو سرکوب کنید.
همچنین توپیدن و پرخاش کردن هم سالم نیست.
بهترین راه برای مدیریت خشم اینه که اونو طوری بروز بدین که به بقیه آسیبی نرسونه. مثلاً توی دفترچه خودتون بنویسید، با یک دوست یا روانشناس صحبت کنید، یا خشم خودتون رو روی بالش خالی کنید یا در تنهایی خودتون عصبانیتتون رو فریاد بزنید.
احساس گناه
احساس گناه داشتن هم قسمت نرمالی از پروسه سوگواریه. فرقی نمیکنه شما در دوران رابطهتون چقدر بینقص عمل کردید، بالاخره یه موقعیتهایی رو به خاطر میارید و احساس پشیمونی میکنید از این که چرا بهتر عمل نکردید. مراقب این فکرها باشید و اتفاقاتی که افتاده رو بپذیرید. ما نمیتونیم به عقب برگردیم و گذشته رو تغییر بدیم.
با این حال اگر واقعاً فکر میکنید که برخی جاها میتونستید بهتر عمل کنید، شاید بهتر باشه که از پارتنر سابق خودتون عذرخواهی کنید. این کار در پروسه التیام به هر دوتون کمک میکنه.
اضطراب
گاهی اوقات احساس خلأ و تغییراتی که توی زندگیتون اتفاق افتاده باعث میشه تا نگران آیندهتون بشید. این که جای امن من الان کجاست؟ من چه جوری از پسِ این مرحله بربیام؟ مرحله بعدی چیه؟
شما میتونید با انجام برخی فعالیتهای آرامبخش، اضطراب خودتون رو مدیریت کنید. مثلاً در اتاق خود یک پناهگاه امن ایجاد کنید و شمع روشن کنید و به موسیقی اروم گوش بدین. به خودتون اجازه بدین که احساسات رو بروز بدین. حالا میتونید به امکانهای جدیدی که در پیش روی شما وجود داره فکر کنید، چیزهایی که قبلاً هرگز در نظر شما نبودن.
کاملاً درسته که میگن وقتی یک دری بسته میشه، درِ دیگری باز میشه. شاید در این حالت خیلی قادر نباشید تا درهای دیگه رو ببینید، اما باید بدونید که انتخابهای بسیار زیادی برای آینده دارید.
دمدمی مزاج شدن
کاملاً نرماله که در یک لحظه ترکیبی از احساسات رو داشته باشید یا این که در یک لحظه هیچی حس نکنید. به خاطر این احساسات فکر نکنید که دارید دیوونه میشید. با خودتون مهربون باشید و در هر لحظه حس خودتون رو بپذیرید.
حسرت و جستوجو
زمانی که ما چیزی رو از دست میدیم، ذهن ما به صورت خودکار به دنبالش میگرده و ممکنه به خودتون بیاید و ببینید که در حسرت و جستوجوی عشق از دسترفتهتون هستید. ممکنه زمانی که حالتون در بدترین شکل ممکن قرار داره دلتون بخواد که عشقتون برگرده. تجربه این حس بسیار سخته و ممکنه تمایل شدیدی برای تماس گرفتن با پارتنر سابق در شما ایجاد بشه.
با وجود این که داشتن این تمایل برای شما کاملاً طبیعیه، اما قطعاً تماس گرفتن با او در چنین شرایطی ایده خوبی نیست. شما در ضعیفترین نقطه در روند سوگواری خودتون قرار دارین و دلتون نمیخواد که خودتون رو در حالتی که ضعیف هستید نشون بدین. به جاش در دفترچهتون بنویسید یا حتی یک نامه برای اکستون بنویسید ولی پستش نکنید. همچنین میتونید با دوستتون یا روانشناس صحبت کنید.
حس عمومی
از لحاظ احساسی شما روزهای خوب و روزهای بدی خواهید داشت. در برخی روزها بیرون اومدن از تخت ممکنه براتون سخت باشه و در برخی روزهای دیگه ممکنه احساس جدایی از همه رو داشته باشید. ممکنه احساس کنید که حالتون داره بهتر میشه اما کوچکترین چیزی باعث تریگر شدن شما و بازگشت غم و خشم بشه.
مثبت باشید
سعی کنید در پایان هر روز یک اتفاق مثبت برای خودتون پیدا کنید. این اتفاق مثبت حتی ممکنه این باشه که یه روز دیگه رو گذروندید و به التیام یک روز نزدیکتر شدید. پس یادتون نره که این اتفاق مثبت رو در دفترچهتون بنویسید یا با عزیزانتون در میون بذارید.
اگر افسرده شدید
تمام احساساتی که در بالا در موردشون صحبت کردیم، بخشهای طبیعی از سوگواری و التیام هستند و ممکنه تا روزها شدید و ناتوانکننده به نظر برسن.
با این حال اگر حس ناامیدی شما بیش از حد شدید شد و افکار خودکشی داشتید، بهتر است که برای کمک گرفتن به پیش یک روانشناس برید.
اگر لازم بود از چند روز مرخصی سلامت روان استفاده کنید اما اگر هفتههاست که برای ادامه زندگی به مشکل میخورید بهتره پیش یک روانشناس برید.
اگر از اتفاقات دیگه علاوه بر جدایی آسیب دیدید و فرصت سوگواری نداشتید، ممکنه مستعد افسردگی بشید.
هر کسی که در حال غلبه بر جداییه میتونه با یک روانشناس دیدار کنه و ازش سود ببره. اما اگر غرق در افسردگی عمیق شدین و افکار خودکشی دارید باید فوراً کمک بگیرید. کمک گرفتن در این شرایط کاملاً طبیعیه خصوصاً وقتی که در رنج عاطفی هستید.
مرحله ۳ – پذیرش، تطابق و نظمدهی مجدد
پذیرش
با عبور از احساسات دردناک خودتون ممکنه شروع کنید به این که نیمنگاهی هم به پذیرش داشته باشید و این یک نقطه عطف در پروسه التیام شماست.
البته هنوز خوشحال نیستید، اما اتفاقی که افتاده رو درک میکنید و میپذیرید که این اتفاقات نمیتونن تغییر کنن و بهتره که باهاشون کنار بیاید.
با این حال ممکنه بازم اون چرخهها رو حس کنید و احساسات بد دوباره به سراغتون بیاد. اما در هر بار، قدرتششون کمتر و کمتر میشه و شما احساس آرامش بیشتری میکنید.
تطابق
بعد از مرور کامل رابطه خودتون و کارهای خودتون و پارتنر سابق، به درک عمیقتری از اونچه واقعاً اتفاق افتاده میرسید و میتونید درکِ جدید خودتون رو با داستان زندگیتون تطبیق بدید.
نظمدهی مجدد
در این مرحله پایانی، با استفاده از چیزهایی که از فقدان یاد گرفتید، میتونید به زندگیتون نظم جدیدی ببخشید. احتمالاً ارزشهای جدیدی برای شما شکل گرفته و چشمانداز متفاوتی به زندگی دارید و حالا میتونید به افقهایی فکر کنید که پیش از این هرگز بهشون فکر نکردید.
در این مرحله اتفاقات مثبت بسیار بزرگی رخ میده. بسیاری از افراد شروع به ورزش کردن میکنن، یا سرگرمی جدیدی انتخاب میکنن، شغلشون یا مسیر شغلیشون رو عوض میکنن و اهداف جدیدی برای خودشون برمیگزینن.
اغلب یک حس جدیدی از شجاعت و قدرت در شما به وجود میاد که به شما اجازه میده تا به زندگی خودتون ادامه بدین و باز هم بتونید با تمام قلب خود عشق بورزید.
و دوباره احساس آرامش به شما باز خواهد گشت.
دوره جدیدی در زندگی شما آغاز میشه که شما رو به قلههایی میبره که در ابتدای این پروسه حتی فکرش رو هم نمیکردید به اینجا برسید. در اینجاست که برای مسیری که طی کردید احساس شکرگزاری میکنید. کاملاً ارزششو داشت.
این نوشته ترجمهای است از بلاگ پستِ «GRIEVING WHEN YOUR RELATIONSHIP ENDS: THE THREE IMPORTANT PHASES» که «آژانس محتوای نیمفاصله» ترجمهاش کرده است.
2 پاسخ
کاش میفرمودین حدودا چقدر زمان میبره تا به مرحله اخر برسیم
زمانش برای هر کسی متفاوته و نمیشه دقیق تعیینش کرد. مهم اینه که مراحلش رو بدونیم.