تحقیق جدیدی به سرپرستی دکتر آرمین لک نشان میده که وقتی خارج از محدوده راحتی خودمون تصمیم میگیریم، یادگیری بهتری داریم. این تحقیق چگونگی دستیابی مغز به این هدف رو آشکار میکنه.
انتخاب بهترین تصمیم در دنیای همیشه متغیر ما نیاز به یادگیری داره. تکامل به کسانی از ما پاداش میده که به سرعت از اشتباهات و موفقیتها درس میگیرن. پس چطور مغز یاد میگیره که در مواجهه با عدم قطعیت تصمیمهای خوبی بگیره؟
مقاله جدیدی به سرپرستی دکتر آرمین لک (که در حال حاضر در دانشگاه آکسفورد مستقر هستند) و همکارانش در UCL (London’s Global University) نشان میده که یادگیری اغلب زمانی اتفاق میفته که ما در مورد نتیجه مطمئن نباشیم و سیگنالهایی در مغز رو به تصویر میکشه که بر روی این موضوع تاکید دارند.
چندین تحقیق به بررسی چگونگی تصمیمگیری انسانها پرداختند، برخی از این مطالعات برروی تصمیمات حسی متمرکز شدند ونحوه تصمیمگیری و تاثیر اون بر اعتماد به نتیجه رو در زمانی که محرک واضح یا ناواضح باشه مورد بررسی قرار دادند. برخی دیگر از این مطالعات بر روی ارزش پاداش تمرکز کردند، چطور تصمیمهای اقتصادی بر اساس ارزش پاداش گرفته میشه. اما در این تحقیق جدید دکتر لک و همکارانش، این دو ملاحظه رو با تغییر در قدرت سیگنالهای حسی و ارزش پاداش، در کنار هم بررسی میکنند. این کار رو برای اولین بار بر روی موشها انجام دادند که باعث شده امکان استفاده از ابزارهای پیشرفته برای بررسی فعالیت مغز در طول تصمیمگیری فراهم بشه.
هدف از این آزمایش ارزیابی این بود که موشها چطور تشخیص میدن که محرکها آسان یا سخته و پاداشهایی که دریافت کردند در واقع متفاوت از پیشبینی اونهاست. موشها محرکها رو روی مانیتور مشاهده کردند، برخی از این محرکها به وضوح قابل دیدن بودند و برخی دیگه رو به سختی میتونستند ببینند. علاوه بر این، بعضی از آیتمها ارزش بیشتری نسبت به بقیه داشتند و در صورت انتخاب محرک، میزان پاداش دریافتی حیوانات رو تغییر میداد. شناسایی موردی با پاداش بالا ممکنه سخته باشه در حالی که موردی با پاداش کم احتمالا به راحتی قابل مشاهده است. برای همین تسکها اشکال مختلفی از عدم قطعیت رو باهم ترکیب کردند تا ببینند موشها میتونن محرکها رو با اطمینان ببینند و آیا هر پاداش ارزش کمتری داره یا بیشتر.
موشها این وظیفه رو خیلی خوب انجام دادند: وقتی محرک آسان بود و پاداش تضمین شده بود، اون رو انتخاب کردند ولی زمانی که محرک به سختی قابل تشحیص بود و درباره انتخاب خودشون مطمئن نبودند، تصمیم گرفتند که شانس خودشون رو برای به دست آوردن پاداش بزرگ امتحان کنند. به خصوص زمانی که از نتیجه انتخابشون مطمئن نبودند، بیشترین میزان یادگیری رو از خودشون نشون دادند.
«اگه موشها خاطرجمع نباشند و در نهایت انتخاب درست رو انجام بدن و پاداش بگیرند، اونوقت بیشتر یاد میگیرند و تصمیماتشون در آینده رو تغییر میدن. مدلهای کامپیوتری ما این اتفاق رو نشون میداد و در کمال تعجب، حیوانات هم همین پدیده رو نشون دادند. بنابراین بهتره که اطمینان تصمیمگیری خودتون رو تحت نظر داشته باشید و از تصمیمات نامطمئن درس بگیرید. با این کار درباره نحوه تصمیمگیری بیشتر یاد میگیرید و در درازمدت بیشتر برنده میشید و بیشتر پاداشهای بزرگ کسب میکنید.» -دکتر لک
علاوه بر این، محققان در حال بررسی فییولوژی نواحی خاصی از مغز در طول انجام تسکها هم بودند. آزمایشاتشون فعالیت وابسته به عصبی رو در قشر پیشانی مغز و سیستم دوپامین ثبت کرد. (مناطق پیچیده شناختی مرتبط با یادگیری، ارزشگذاری، شخصیت و احساسات)
درسته که مشخص شده این نواحی از مغز باهم کار میکنند تا تصمیمات اقتصادی رو هدایت کنند اما معلوم نیست که چطور تجربه ما از ارزش پاداش رو با این کار ترکیب میکنه و چقدر از دستیابی به پاداش اطمینان داریم. در نتیجه این آزمایشها، محققان تونستند ببینند کدام یکی از این مناطق در هر مرحله از فرآیند تصمیمگیری بیشتر درگیره که نشان میده در واقع نقشهای مختلفی در این فرآیند دارند.
این تیم از نزدیک نورونها رو در زمانی که موشها محرکها رو درک کردند و هم در زمان دریافت پاداش، مشاهده و ثبت کردند. «فعالیت عصبی ثبت شده دقیقا ترکیبی از ارزش پاداشی که موش انتظار داره و این که حیوان چقدر از دریافت پاداش مطمئنه رو نشان داد.» (دکتر لک) هر دو نورونهای قشر پیشانی و نورونهای دوپامین این فعالیت رو نشون دادند. اما آیا این نورونها واقعا نقشهای متفاوتی در فرآیند تصمیمگیری ایفا میکنند؟
در مجموعه دوم آزمایشها، این تیم با دستکاری نورونها با استفاده از اپتوژنتیک (تکنیکی که نور رو برای کنترل فعالیت سلولهای عصبی استفاده میکنه) به این سوال پرداختند. محققان در هر لحظه از فرآیند تصمیمگیری، نورونها رو روشن و خاموش میکردند تا اثبات کنند کدام یک در زمان محرک و کدام در زمان نتیجه مهمتره. فعالکردن نورونهای دوپامین یا نورونهای قشر پیشانی مغز اثرات رفتاری متفاوتی رو نشان داد. فعال کردن قشر پیشانی تنها در صورتی بر تصمیمگیری تاثیر میذاره نورونها در زمان درک محرک دستکاری شده باشند. فعال کردن سیستم دوپامین هم تنها در صورتی تصمیمات رو تغییر میده که نورونها در زمان دریافت پاداشت دستکاری بشن. نتایج نشان داد که هم قشر پیشانی و هم سیستم دوپامین برای یادگیری مهم هستند اما هرکدام به یک روش متفاوت. اولی با پیشبینی نتیجه آینده و دومی با ارزیابی پیشبینی در زمان پاداش.
برای اولین بار این مطالعه ارزش یک پاداش و اعتماد به یک پاداش رو در هنگام تصمیمگیری در موشها مقایسه کرده تا مشخص کنه چطور یاد میگیریم بهترین تصمیمها رو در شرایط عدم قطعیت بگیریم. علاوه بر این شواهدی قوی ارائه داده که نشان میده کدام مناطق خاص از مغز بیشتر در کنترل هر مرحله از فرآیند تصمیمگیری نقش دارند.
این نوشته ترجمهای از بلاگ پست «How the brain learns from making difficult decisions» است که «آژانس محتوای نیمفاصله» آن را ترجمه کرده است.