اکثر مردم فکر میکنن که مشکلات سلامت روان پدیدهای نادر هست و فقط برای افراد دیگه اتفاق میافته. در واقع شرایط سلامت روان خیلی رایج و گستردهتر از اون چیزی هست که ما تصور میکنیم. مثلا در آمریکا تقریبا 44 میلیون نفر در یک سال از نوعی اختلال روانی رنج میبرن.
اکثر خانوادهها آمادگی مقابله با بیماری روانی عزیزانشون رو ندارن. اگه این تلاشها درست صورت نگیرن، باعث میشن که از نظر جسمی و احساسی مشکلاتی برای هر دو طرف ایجاد بشه و ما در برابر نظرات و قضاوتهای بقیه احساس آسیبپذیری کنیم.
اگه فکر میکنین ممکنه شما یا کسی که میشناسین شرایط روانی نامناسبی دارین، یادتون نره که ناامید نشین. با امید و دریافت کمک میتونین درمان بشین. در ادامه چند راه رو برای مقابله با این مشکل بهتون معرفی میکنیم.
بیماری روانی چیه؟
قبل اینکه بخوایم درباره راهحل صحبت کنیم، باید بدونین که بیماری روانی اصلا چی هست. بیماریهای روانی شرایطی مبتنی بر مغز هستن که بر تفکر، احساسات و رفتار ما تاثیر میذارن. از اونجایی که همه ما مغز داریم، پس داشتن نوعی مشکل سلامت روان در طول زندگی شما چیز عجیبی نیست و پدیده رایجی محسوب میشه.
در افرادی که بیماریهای روانی دارن، مغز اونها به گونهای تغییر کرده که نمیتونن اونطوری که دلشون میخواد فکر کنن، احساس کنن یا کارهاشون رو انجام بدهند. در بعضی از آدما این به معنای تجربه کردن تغییرات شدید و غیرمنتظره در خلق و خوی هست، مثل احساس غمگینی یا نگرانی بیشتر از حد معمول. برای بعضی دیگه از آدمها هم این میتونه به معنای ناتوانی در فکر کردن، ناتوانی در برقراری ارتباط با کسی که با اونها صحبت میکنن باشه یا برای توضیح دادن احساسات نامشخص خودشون، فکرهای عجیب و غریبی میکنن و نمیتونن احساساتشون رو بیان کنن.
جالبه بدونین که بیشتر از 200 نوع طبقهبندی شده بیماری روانی وجود داره. بعضی از اختلالات شایعتر عبارتند از: افسردگی، اختلال دوقطبی، زوال عقل، اسکیزوفرنی و اختلالات اضطرابی. علائم اینها میتونه شامل تغییرات در خلق و خو، شخصیت، عادات شخصی یا کنارهگیری اجتماعی باشه.
مشکلات سلامت روان ممکنه به خاطر استرس بیش از اندازهای باشه که در یه موقعیت خاص دچار اون شدید. یا اینکه میتونه به خاطر استرس ناشی از چندین اتفاق باشه. همونطور که سرطان، دیابت و بیماری قلبی جزو بیماریهای جسمی به حساب میان، معمولا بیماریهای روانی هم جسم و هم عواطف و روان شما رو تحت تاثیر قرار میدن. بیماری روانی ممکنه در اثر واکنش به استرسهای محیطی، عوامل ژنتیکی، عدم تعادل بیوشیمیایی یا ترکیبی از اینها ایجاد بشه. با مراقبت و درمان مناسب، بسیاری از افراد یاد میگیرن که با یه بیماری روانی یا اختلال عاطفی کنار بیان یا بهبود پیدا کنن.
علائم و نشانههای هشدار دهنده
موارد زیر علائمی هستن که نشون میدهند فرد مورد علاقه شما ممکنه به یک متخصص پزشکی یا سلامت روان نیاز داشته باشه. فراموش نکنین که باید به تغییرات ناگهانی در افکار و رفتارها خیلی دقت کنین. اگه چندتا از علائم زیر رو در یه فرد مشاهده کردین، این موضوع اهمیت بیشتری پیدا میکنه و باید سریعتر به فکر درمان باشین. راستی، بعضی از علائم زیر میتونن به خاطر مصرف بعضی از داروها و شرایط پزشکی خاص ایجاد بشن. پس در این صورت باید صبر کنین تا دارو تموم بشه و علائم از بین برن. ولی در شرایط دیگه حتما باید پیگیری بشن.
-
علائم در بزرگسالان، جوانان و نوجوانان:
- فکر آشفته
- افسردگی طولانی مدت (غمگینی یا تحریکپذیری)
- احساس اوج و فرود شدید
- ترس، نگرانی و اضطراب بیش از حد
- کنارهگیری اجتماعی
- تغییرات چشمگیر در عادات غذایی یا خوابیدن
- احساسات شدید خشم
- افکار عجیب و غریب (هذیان)
- دیدن یا شنیدن چیزهایی که وجود ندارن (توهم)
- ناتوانی در کنار اومدن با مشکلات و فعالیتهای روزمره
- افکار خودکشی
- وجود بسیاری از بیماریهای جسمی غیرقابل توضیح
- استفاده از مواد مخدر
-
علائم در کودکان بزرگتر و نوجوانان:
- استفاده از مواد مخدر
- ناتوانی در کنار اومدن با مشکلات و فعالیتهای روزمره
- تغییر در عادات خواب یا غذا خوردن
- شکایت بیش از حد از بیماریهای جسمی
- تغییر در توانایی مدیریت مسئولیتها در خانه یا در مدرسه
- سرپیچی از قوانین، فرار از مدرسه، دزدی یا خرابکاری
- ترس شدید
- خلق و خوی منفی طولانی مدت (اغلب همراه با کم اشتهایی یا افکار مرگ)
- خشم زیاد
-
علائم در کودکان کوچکتر:
- تغییرات در عملکرد مدرسه
- نمرات ضعیف علیرغم تلاشهای زیاد
- تغییر در عادات خواب یا غذا خوردن
- نگرانی یا اضطراب بیش از حد (یعنی امتناع از رفتن به رختخواب یا مدرسه)
- بیش فعالی
- کابوسهای مداوم
- نافرمانی یا پرخاشگری مداوم
- کج خلقی مکرر
راههای مقابله با مشکلات سلامت روان به صورت روزمره
وقتی یک نفر به مشکلات روانی مبتلاست، باید به صورت روزمره برنامهریزی کنه تا بتونه از پس این شرایط بربیاد. 5 تا از مهمترین کارهایی که باید انجام بدید، عبارتند از:
-
احساسات خودتون رو بپذیرید
با وجود علائم و انواع مختلف بیماریهای روانی، بسیاری از خانوادههایی که یکی از عزیزانشون مبتلا به بیماری روانی هست، تجربیات مشابهی با هم دارن. ممکنه شما متوجه بشید که علائم هشداردهنده رو انکار میکنین، نگران این هستین که دیگران به خاطر این بیماری چه فکری درباره شما میکنن یا اینکه چه چیزی باعث بیمار شدن عزیزتان شده… به هر حال باید بپذیرین که این احساسات در بین خانوادههایی که موقعیتهای مشابهی رو پشت سر میذارن، رایج و عادیه. با متخصصان حوزه سلامت و روان صحبت کنین، مطالعه کنین و هر کاری که میشه انجام بدین تا احساسات خودتون رو قبول کنین، چون انکار کردن هیچ کمک به شما نمیکنه.
گوش دادن به اپیزود خودمراقبتی هیچ وقت تکراری نمیشه!
-
رفتارهای غیر معمول رو کنترل کنید
نشونههای ظاهری یک بیماری روانی، معمولا خودش رو به شکل رفتاری به نماش میذاره. ممکنه فرد بسیار ساکت یا گوشهگیر باشه. برعکس ممکنه گریه کنه، اضطراب زیادی داشته باشه یا فوران خشم داشته باشه. حتی بعد از شروع درمان، بعضی از افراد مبتلا به یک بیماری روانی میتونن رفتارهای ضد اجتماعی از خودشون نشون بدهند. هنگامی که در ملا عام هستن، این رفتارها میتونه مخرب باشه و پذیرش اون سخت هست.
دفعه بعد که شما و یکی از اعضای خانوادتون به پزشک یا متخصص سلامت روان مراجعه میکنین، درباره این رفتارها صحبت کنین و یه استراتژی برای مقابله داشته باشین. رفتار فرد ممکنه به همون اندازه که برای شما ناامید کننده هست، برای او هم ناامید کننده باشه. سوال بپرسین، با ذهنی باز گوش بدید و برای حمایت از اونها حاضر بشین تا رفتارهای غیرمعمول هم کنترل بشن.
-
یک شبکه حمایتی ایجاد کنید
در صورت امکان، از دوستان و اعضای خانواده کمک بگیرین. اگه احساس میکنین نمیتونین وضعیت خودتون رو با دوستان یا سایر اعضای خانواده در میان بذارین، یک گروه کمک یا پشتیبانی پیدا کنین. این گروهها فرصتی رو برای شما فراهم میکنن تا با افراد دیگهای که مشکلات مشابهی رو تجربه میکنن، صحبت کنین. این گروها میتونن به حرف شما گوش بدهند و توصیههای ارزشمندی رو ارائه کنن. اینجای کار شاید قدرت شگفت انگیز دوستی به کارتون بیاد.
-
به دنبال مشاوره باشید
درمان میتونه هم برای فرد مبتلا به بیماری روانی و هم برای سایر اعضای خانواده مفید باشه. یک متخصص سلامت روان میتونه راههایی رو برای مقابله و درک بهتر بیماری عزیزتان پیشنهاد کنه. وقتی که به دنبال یک درمانگر هستین، صبور باشین و با چند تا متخصص خوب صحبت کنین تا بتونید فردی که برای شما و خانوادهتون مناسب هست رو انتخاب کنین. ممکنه پیدا کردن مشاور مناسب زمان ببره، ولی در دراز مدت حتما خوشحال میشید که برای پیدا کردن این فرد زمان گذاشتین.
-
برای خودتون وقت بگذارید
معمولا فرد مبتلا به بیماری روانی در کانون توجه خانواده قرار میگیره. وقتی این اتفاق میافته، بقیه اعضای خانواده ممکنه احساس نادیده گرفته شدن یا رنجش کنن. بعضیها هم ممکنه برای دنبال کردن منافع خودشون مشکل داشته باشن.
اگه شما میخواین مراقب خودتون باشین، باید وقتی رو برای خودتون در نظر بگیرین. اگه شما از کسی که بیماری روانی داره نگهداری میکنید، باید وقتی رو برای مراقبت از خودتون در نظر بگیرین. برای خودتون زمانی مثل مرخصی در نظر بگیرید تا از احساس خستگی مفرط و خشم جلوگیری کنید. اگه زمانی رو برای خودتون برنامهریزی کنین، به شما کمک میکنه تا همه چیز رو در جلوی دید نگه دارین. اینطوری میتونین برای مقابله یا کمک به عزیزتان صبر و شفقت بیشتری هم داشته باشین. سالم بودن از نظر جسمی و عاطفی به شما کمک میکنه تا به دیگران کمک کنین.
خیلی از خانوادههایی که یکی از عزیزانشان به بیماری روانی مبتلا هست، تجربیات مشابهی دارن. یادتون باشه که برای بهبودی امید وجود داره و با درمان، خیلی از افراد مبتلا به بیماری روانی میتونن به زندگی پربار و رضایتبخش خودشون برگردن.
آیا تا حالا شما یا یکی از عزیزانتون با مشکلات سلامت روان دست و پنجه نرم کردید؟ شما برای بهبود این مشکلات چه راهحلی برای خود فرد و خانوادهها دارین؟
این نوشته ترجمهای از بلاگپستِ «Mental ilness and the family: Recognizing warning signs and how to cope» است که «آتوسا سالکی» ترجمهاش کرده است.
8 پاسخ
دیگه تقریبا تو ایران آدم سالم نداریم تو بهترین حالت آدم با مشکلات روانی کم تر می شه پیدا کرد.
ببینید نمیشه مشکلات و سختی های زندگی رو با اختلالات روانی یکی کرد
درسته تو ایران شرایط زندگی سخته
ولی اکثریت مردم مشکل روانی ندارن
ممنون بابت این قسمت هفته نامه عالی بود ، ولی برای پیدا کردن یک روانشناس یا مشاور یا کوچ خوب واقعا من خودم به شخصه خیلی مشکل دارم واقعا باید چه چیزاها یا چه آیتم هایی رو مد نظر گرفت برای پیدا کردن یک درمانگر خوب خودم چند تا مشاور رفتم چندین جلسه هم باهاشون کلاس برداشتم ولی هم هزینه زیادی داره هم نمیشه فهمید آیا اونقدر که باید موثر بوده چون با یک دوره کوتاه نمیشه متوجه شد و هم اینکه هزینه ش اینقد بالاس که نمیتونی همش آزمون خطا کنی… میشه لطفا مقاله ای بابت پیدا کردن یک روانشناس یا مشاور یا کوچ خوب ارائه بدین که این سردرگمی فهمیدن این موضوع کم بشه ممنونم
سلام وقتتون بخیر
یه پیشنهادی داشتم حالا نمیدونم امکانش هست یا نه
اگه یه سری راه کارهای جامع برای مشکلات روانی تو این هفته نامه قرار میدادید به نظرم عالی میشد
ممنون از پیشنهادت علی جان
قطعا در هفتهنامههای بعدی باز هم به این موضوع پرداخت خواهیم کرد 👍
تنها راهش رفتن پیش مشاور خوب هست، همینم تا خود فرد مبتلا نخواد نمیشه. بعضی افراد که مشکل خودشیفتگی دارند قدرت پذیرش ندارند و قبول نمیکنند که ایراد دارند چه برسه به اینکه پیش مشاور برن متاسفانه. همین مساله باعث میشه مشکلاتشون رو سرکوب کنند.
به نکته مهمی اشاره کردین
اولین راه حل مشکل این هست که قبولش کنیم 👍
من یه مدت مشکل افسردگی شدید داشتم.مشاوره اصلا درکم نکرد،خانواده بهم لقب دیوانه می گذاشتند و دوستانم من را مسخره میکردند که تو بچه هستی و دیوانه.تنها چیزی که کمکم کرد خودم بودم.خواندن مطالب توسعه فردی بود.تنهاییی و گذر زمان.ایجاد هدف برای خودم.دوری از ادم های سمی که حالم را بدتر میکردند.درنهایت امسال نسبت به پارسال و دوسال پیش خیلی حالم بهتر شد.